گودال قتلگاه
از مقتلت آمد و دو دستش لرزید
کار تو تمام کرد و ملعون ترسید
وقتی که هلال نافع، علّت پرسید
گفتا ز حسین فاطمه، سر برّید
.................
در گوشه گودال، صدایی آمد
آوای دل انگیز خدایی آمد
زهرا به کنار بدن ثارالله
با ناله ز بهر سرجدایی آمد
کار تو تمام کرد و ملعون ترسید
وقتی که هلال نافع، علّت پرسید
گفتا ز حسین فاطمه، سر برّید
.................
در گوشه گودال، صدایی آمد
آوای دل انگیز خدایی آمد
زهرا به کنار بدن ثارالله
با ناله ز بهر سرجدایی آمد
+ نوشته شده در چهارشنبه هشتم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 11:1 توسط محمد
|