عید نوروز
عید است ولی بدون او غم داریم / عاشق شده ایم و عشق را کم داریم
کاش که این عید، ظهورش برسد / این گونه هزار عید باهم داریم
عید نوروز و سال تولید ملی ،حمایت از کار و سرمایه ایرانی را بر ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عج) و مقام معظم رهبری و تمام ایرانیان تبریک عرض مینمایم.
آخرین جمعه
به امید آنکه سال نودویک سال آخر انتظارمان باشد
اللهم عجل لولیک الفرج
مهدی جان
اگر که آمدی من رفته بودم / اسیر سال و ماه وهفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم / بیایم در رکاب تو بمیرم.....
جمعه
جمعه یعنى روح سبز انتظار / جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراریهاى آب / جمعه یعنى انتظار آفتاب
جمعه یعنى ندبه اى در هجر دوست / جمعه خود ندبه گر دیدار اوست
جمعه یعنى لاله ها دلخون شوند / از غم او بیدها مجنون شوند
جمعه یعنى یک کویر بى قرار / از عطش سرخ و دلش در انتظار
انتظار قطره اى باران عشق / تا فرو شوید غم هجران عشق
جمعه یعنى بغض بى رنگ غزل / هق هق بارانى چنگ غزل
زخمه اى از جنس غم بر تار دل / تا فرو شوید غم هجران دل
جمعه یعنى روح سبز انتظار / جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراریهاى آب / جمعه یعنى انتظار آفتاب
لحظه لحظه بوى ظهور مى آید / عطر ناب گل حضور مى آید
سبز مردى از قبیله عشق / ساده و سبز و صبور مى آید
یا مهدی
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن/ گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم / گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم / گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن / گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن / گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن / گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه / گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه
گفتم رخت را از من واله مگردان / گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
گفتم به جان مادرت من را دعا کن / گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم / گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن / گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان / گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تا دلها را سحر کن / گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که از هجران رویت بی قرارم / گفتا که روز وصل را در انتظارم
مهدیا
مهدیا آمدنت دیر شده / دل پژمرده ما پیر شده
به ولایت زجهان سیر شدیم / دل هر شیعه ،به زنجیر شده
ما به روی مه تو دل بستیم /غم ما ناله شب گیر شده
کم شد تاب و توان دل ما / غم تو درد نفسگیر شده
چشم ما منتظر روی گل است / گرچه در حسرت تو پیر شده
شیعیانت به خدا غم دارند / ز چه رو این همه تاخیر شده؟
مگر از کرده ی ما دلگیری؟ / که چنین دیدن تو دیر شده
ما زجان منتظر خورشیدیم /نوبت صیحه تکبیر شده
دل ما پر زغم این درد است /خون چکان چون لب شمشیر شده
از چه رو روی نهان می داری ؟ /غم ما قصه ی تقدیر شده
کی شود محو جمالت گردیم؟ / چشمم از غیر شما سیر شده
جمعه
خوشا....
به هر سو دیده خود را گشایند/ به غیر صورت ماهش نبینند...