اربعین حسینی-همناله با زینب کبری(س)


زینب از راه آمده، برخیز و بین
آسمان قلب زهرا، شد حزین
ای سحرخیزِ به روی نیزه ها
اندکی قرآن بخوان، شد اربعین
....................................

بعدِ آن عصر پریشان آمدم
بعدِ آن شام غریبان آمدم
تو شدی شیب الخضیب و سر جدا
بعدِ یک چلّه، هراسان آمدم

....................................

این چهل روز ، از طلوع آن سرت
شد غروب، خورشید عمر همسرت
دائماً میکرد نجوا با دلش
ای حسین جان، خوش به حال اصغرت

....................................

گرچه عطشان و حرم در زمزمه
در حرم پیچیده، بوی فاطمه
شهر شام و آن جسارت ها، امان
آن سرت افتاد، بین همهمه
....................................


دسته سینه زنی ،آماده است
سوی قبر تو، به راه افتاده است
جای یک طفل سه ساله، خالی است
شام مانده،از غمت جان داده است

در سوگ حضرت عبدالعظیم حسنی


السّلام ای شهره جود و کرم، ابن الکریم

السّلام ای اهل ری را محترم، عبدالعظیم

در جلال و در شکوه و مرتبت هستی عظیم

خود کریمی و کرم را میدهی درس ،ای کریم

من چه گویم،حضرت هادی تو را کرده خطاب

تو عزیز اهل بیتی، وارث ختمی مآب

مضجع نورانیت،آرام جانِ ما همه

در شب جمعه شود، زائر تو را یک فاطمه

نینوایت شهر ری، صحن و سرایت کربلا

مجتبی را مظهری،دارالشّفایت با صفا

جان ما و جان کلّ ماسوی ،قربان تو

کاش میگشتم شب جمعه ،منم دربان تو

هر زمانی که دلم، تنگ غروب کربلاست

صحن زیبای تو آیم، چونکه اینجا نینواست

در عزای تو،تمام شهر ری در ماتم است

قلب کلّ عاشقانت، زین مصیبت در غم است

ای ابوالقاسم لقب، ای حضرت ابن الکریم

ای نسب از مجتبی، ای حضرت عبدالعظیم

یا ابالفضل العبّاس


ای اهل حرم، دگر علمدار ندارید
در دور و بر خیمه،سپهدار ندارید

چون ساقیتان نقش زمین است، بدانید

با رفتن او، حامی و غمخوار ندارید

السلام علی الطفل الرضیع


کاش روضه، این همه سخت نبود

کاش اصغر، به روی دست تبود

تیر آمد، ذُبِحَ العَطشان شد

خون تازه ز گلو ،لَخت نبود

در سوگ عبدالعظیم حسنی


یا سیّدالکریم دلم آشنای تو

ابن الکریم هستی و من هم گدای تو

ای از حسن نسب ای جان اهل بیت

عبدالعظیم هستی و عبد خدای تو

این یاکریم ها به امیدی ز گنبدت

پرواز می کنند همه در لوای تو

وقتی به بارگاه تو سائل روانه شد

چشمش به رحمت است وَ لطف و عطای تو

همسان شده زیارت تو با حسین،لیک

مدفن به ری شدی و ری کربلای تو

با زمزم کمیل، شب جمعه در حرم

انسی عمیق دارم وجانم فدای تو

شب های جمعه که دل تنگ کربلاست

شابدُالعظیم آیم وصحن وسرای تو

در روز رحلت تو،کلّ اهل ری

بر سینه می زنند همه در عزای تو

در آخر غزل شده ام شرمسار تو

دارم امید بر تو و یکدم لقای تو

تا که شابدُالعظیم رفتم من

بار دیگر دلم هوایی شد

در میان حریم زیبایش

کربلایی و کربلایی شد



شب جمعه عجب صفا دارد

صحن عبدالعظیم رفتن من

دل من کربلا ولی اینجا

مُحرم عِطر سیب گشتن من



خوش به حالت ضریح داری تو

در بقیع جدّ توست بی مرقد

خوش به حالت چه زائری داری

مجتبایت،غریب بی گنبد

آقاجانم

در کلّ جهان شما، نه همتا داری

در قلب تمام عاشقان، جا داری

از فرط گناهم، شده چشمت خونبار

غصّه به دلت، مثال دنیا داری

درهر شب جمعه به کنار مقتل

بر سینه زدی، ذکر غریبا داری

هر جمعه ،کنار علقمه می آیی

بر روی لبت، روضه سقّا داری

وقتی که شوی زائر قبر مادر

در سینه خود، ماتم زهرا داری

در گوشه سرداب ، بسی ناله زدی

با خالق شیعیان، تو نجوا داری

دستان دعا،بهر ظهورت بردار

در مسجد سهله، تو که مأوا داری

ای منتقمِ حسین زهرا، برگرد

در پشت سرت، دعای زهرا داری

یک جمعه دیگر، ز فراقت نالم

وقف تو شده، زندگی و این مالم

من کاسه صبرم به خدا لبریز است

آقا نظری به این دل و احوالم

مناجات با امام حسین(ع)

 
جانم بگیر ولی گریه را مگیر
دل را بگیر ولی ناله را مگیر
عشقم حسین، به عالم نمی دهم
هستم بگیر ولی روضه را مگیر

در فراق یوسف فاطمه(عج)

 
با زمزمه و ذکر علمدار حرم می آیی

با روضه شش ماه و در اوج کرم می آیی

ای منتقم فاطمه ات لقب ،تو وقتی آیی

شمشیر علی به دست و صاحب علم می آیی