یا ابالفضل العبّاس


ای اهل حرم، دگر علمدار ندارید
در دور و بر خیمه،سپهدار ندارید

چون ساقیتان نقش زمین است، بدانید

با رفتن او، حامی و غمخوار ندارید

تا که شابدُالعظیم رفتم من

بار دیگر دلم هوایی شد

در میان حریم زیبایش

کربلایی و کربلایی شد



شب جمعه عجب صفا دارد

صحن عبدالعظیم رفتن من

دل من کربلا ولی اینجا

مُحرم عِطر سیب گشتن من



خوش به حالت ضریح داری تو

در بقیع جدّ توست بی مرقد

خوش به حالت چه زائری داری

مجتبایت،غریب بی گنبد

آقاجانم

در کلّ جهان شما، نه همتا داری

در قلب تمام عاشقان، جا داری

از فرط گناهم، شده چشمت خونبار

غصّه به دلت، مثال دنیا داری

درهر شب جمعه به کنار مقتل

بر سینه زدی، ذکر غریبا داری

هر جمعه ،کنار علقمه می آیی

بر روی لبت، روضه سقّا داری

وقتی که شوی زائر قبر مادر

در سینه خود، ماتم زهرا داری

در گوشه سرداب ، بسی ناله زدی

با خالق شیعیان، تو نجوا داری

دستان دعا،بهر ظهورت بردار

در مسجد سهله، تو که مأوا داری

ای منتقمِ حسین زهرا، برگرد

در پشت سرت، دعای زهرا داری

یک جمعه دیگر، ز فراقت نالم

وقف تو شده، زندگی و این مالم

من کاسه صبرم به خدا لبریز است

آقا نظری به این دل و احوالم

مناجات با امام حسین(ع)

 
جانم بگیر ولی گریه را مگیر
دل را بگیر ولی ناله را مگیر
عشقم حسین، به عالم نمی دهم
هستم بگیر ولی روضه را مگیر

در فراق یوسف فاطمه(عج)

 
با زمزمه و ذکر علمدار حرم می آیی

با روضه شش ماه و در اوج کرم می آیی

ای منتقم فاطمه ات لقب ،تو وقتی آیی

شمشیر علی به دست و صاحب علم می آیی

شب جمعه


در حقّ تو ای قطب زمان جفا نمودم

در خلوت و در جلوت خود خطا نمودم

اینک شب جمعه آمد و موسم رحمت

وقتی به خود آمدم تو را دعا نمودم

 

کربلا در شب جمعه، غوغاست

بزم سینه زنی و غم، بر پاست

مادرش هم ز جنان می آید

بانی مجلس روضه، سقّاست

اللهم عجل لولیک الفرج

السلام ای آخرین حجّت، عزیز فاطمه

ای ز یمن حضرتت، روزی رسیده برهمه

جمعه ای دیگر برای شیعیان،سخت آمده

العَجَل یا سَیّدی، یابن العُلومِ الکامِله

این الطالب بدم المقتول بکربلا


شب جمعه، شب عشق است و صفا

شب رحمت،شب سوز است و دعا

یابن زهرا ،تو بیا تا برویم

سینه زن ها،سفری کرب و بلا

السلام علی الحسین

بر پیکر تو، حرامی پست نشست

در حین جدا کردن سر، مست نشست

با خون خدا، چه بی ادب تا کرده

تا آن دم آخر، که نفس هست نشست

........

در مقتل تو، سنگدلان رخنه زدند

با تیر کمان و نیزه و دشنه زدند

بر جسم مبارک عزیز زهرا

فریاد که اینان، همه بی وقفه زدند


گودال قتلگاه

از مقتلت آمد و دو دستش لرزید

کار تو تمام کرد و ملعون ترسید

وقتی که هلال نافع، علّت پرسید

گفتا ز حسین فاطمه، سر برّید

.................

در گوشه گودال، صدایی آمد

آوای دل انگیز خدایی آمد

زهرا به کنار بدن ثارالله

با ناله ز بهر سرجدایی آمد

رباعی تخریب بقیع


ای وای ،قبور اوصیا شد تخریب

صد حیف که قتل فاطمه شد تکذیب

مخفی شده در بقیع، قبر زهرا

انگار تمام غصّه ها،شد ترکیب

اللهم عجل لولیک الفرج


از سمت حجاز ، یک خبر می آید

آدینه هجر، هم به سر می آید

چون وعده معبود، حقیقت باشد

آن یار غریب، از سفر می آید


.....

انگار فرج، برای ما حاصل نیست

انگار که توبه های ما، کامل نیست

از بس که گناه کرده ام می دانم

این جمعه،(وصال)، بهر ما شامل نیست

غر ق غمم و قرار جانم مهدیست

دل خسته ام و تاب و توانم مهدیست

هر جمعه رسد به چشم گریان گویم

من بنده و صاحبِ زمانم مهدیست

سالروز تخریب بقیع-ربانحال امام زمان با مادر سادات


بقیع است و تماماَ غربت و غم

گرفته زائری با مادری ،دم

مخور غصه ،حرم می سازم آخر

اگر آیم برون آیی ز ماتم

گر تشنه لبی، منتظر حضرت باش

از هجر رخش، هماره در حسرت باش

خواهی که شود فرج برایت نزدیک

پس پیرو یوسف و "ولی نعمت" باش

الهی!!!!!!!!!!

الهی!!!!!!!!!

نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

جمعه

جمعه آمد باز هم!!!!!!!!!!

چشم ما منتظر  منتظر است

دیده ما کی و کجا روشن شود

شاید این جمعه و شاید دیر

چشم ما لایق دیدن نیست ولی

کاش چشم هامان لایق دیدن بودند

کاش پاک و پرمهر و صفا بودند

 

یا مهدی

یا صاحب الزمان

داستان یوسف را گفتن وشنیدن به بهانه ی توست

شرمنده ایم

می دانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست . . .

جمعه

جمعه یعنی یک غروب وعده دار /  وعده ترمیم قلب یاس زار

جمعه یعنی مادر چشم انتظار / درهوای دیدن روی نگار

جمعه یعنی یه سماء دلواپسی / می شود مولا به داد ما رسی . . . ؟

شعری درمورد امام زمان (عج)

گـــر چــه پیـمان را شکستم بر سـر پیمانه ام          بـا همـــه بد عــهدی ام آن عـاشق دیوانـه ام

گـــر بــه ظاهــر دورم از درگــاه تو ای نازنیـــن          بـاز هــــم مشــتاق روی دلـــکش جـانـانــه ام

از در مـــیخانه ات ای شـــاهد خـــوبان مـــران          با هـــمه عصیان همان دردی کـش میخانه ام

پـــــرده بردار از رخ زیـــــبا که مشتاق تـــــوام           آن رخ زیـــــبـا ندیــــــده، والــــه و دیــــوانه ام

پادشـــــاه جــــودی و ما بـــنده درگـــاه تـــــو           منتـــــظر بـر درگهت ،زان بخشش شاهانه ام

در مـــــیان بحــر هجران غوطه ور گشتم ولی           باز هـــم در جستجوی گــوهـــــر دردانـــــه ام

همچون من هرگز نباشـد بردرت پیمان شکن            لیــک با الــــطاف غــیر از تو، شـها !بیگانه ام

چون که لطف توست تنها ضامن رســوایی ام           ور نـــه آن گــردم که افشـــان در دل ویرانه ام

انتـــظارت بیش از حــد شد، تحمل تا به کی؟           آفتـــابـا! بـــــهر دیـــــدار رخـــــت پروانـــــه ام 

والــــــه و شــــیدا و مـستم لیک، محتاج توام              یک نــــظر بر من نــــــمـا، ای عارف فرزانه ام!

 

 

فاطمیه

علی این تربت زهراست، باور کن             گل تو خفته دراینجاست، باور کن

گه غسلش ندیدی آب می گوید               علی این پیکر زهراست باور کن

شنیدی گاه دفنش حاک می نالد             براو چشم زمان دریاست باور کن

چو برجسم نحیف او کفن کردی               فغان ازعرش حق برخاست باورکن

مکن گریه اگرمخفی بود قبرش                که قبرش درهمه دلهاست باور کن

ز پیشم فاطمه رفتی و می دانی             ز بعد توعلی تنهاست 

فاطمیه

کفن کردم تن زهرا شبانه / گرفتم نعش بی جانش به شانه

براو دیوار ودر، در ناله دیدم / پراز ،شیون شده هرجای خانه

ندیده دیدگانم لحظه ای خواب /  زبس که اشک شد زآنان روانه

من درمانده  زینب را چه گویم / چو گیرد مادر خود را بهانه

دگرسجاده، شب او را نبیند/ نشسته، در نمازی عاشقانه

چو برنعشش نماز دفن خواندم / کشید ازجان من آتش زبانه

به دست خویش مدفونش نمودم / به قدی خم ،به چشمی تر به خانه

چو من در موقع دفنش، غریبی /  نبیند هیچ چشمی در زمانه

به حالش دیده ی مه غرقه اشک/  که زهرا دفن گشته مخفیانه

تمام عمر می سوزم ازاین غم /  که او را دفن کردم من شبانه

تمام هستی ام از دست من رفت / نماند از صبر در حیدر نشانه

فاطمیه

یا امیر المؤمنین روحی فداک / آسمان را دفن کردی زیر خاک ؟

آه را در دل نهان کردی چرا ؟ / ماه را در گل نهان کردی چرا ؟

یا علی جان تربت زهرا کجاست ؟ / یادگار غربت زهرا کجاست ؟
 

فاطمیه

کاش ثانی ذره ای احساس داشت / احترام باغبان و یاس داشت

کاش زهرا پشت در تنها نبود / مادر سادات هم عباس داشت

فاطمیه

می خواست رخش پیش عدو زرد نباشد
ای کاش یکی بود در آن کوچه و می گفت
آن کس که به زن حمله کند، مرد نباشد

فاطمیه

یا علی رفتم بقیع اما چه سود  / هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود

یا علی قبر پرستویت کجاست  / آن گل صدبرگ خوشبویت کجاست

هر چه باشد من نمک پرورده ام  / دل به عشق فاطمه خوش کرده ام

فاطمیه

الا ای چاه یارم را گرفتند / گلم ، باغم ، بهارم را گرفتند

میان کوچه ها با ضرب سیلی  / همه دار و ندارم را گرفتند

فاطمیه

گرچه مظلومی مولا سندی معتبر است / این سند ثابت و امضا شده با میخ در است.